نکاتی درباره رساله ای کهن در باب اعجاز قرآن از عالمی زیدی

پدیدآورمحمدکاظم رحمتی

نشریهآینه پژوهش

شماره نشریه96

تاریخ انتشار1389/12/07

منبع مقاله

share 1024 بازدید
نکاتی درباره رساله ای کهن در باب اعجاز قرآن از عالمی زیدی

محمد کاظم رحمتی
اشاره

عبدالمجید شرفی در 1396/1976 کتابی به نام الرسالة العسجدیة فی المعانی المؤیدیة تألیف عباس بن علی بن عمرو صنعانی (قرن ششم ق) به چاپ رسانده است. شرفی در مقدمه کوتاه خود بر این اثر ـ بدون آن که بتواند گره ای از مشکل هویت مؤلف یا عنوان کتاب بگشاید ـ به اهمیت این رساله در مباحث اعجاز قرآن اشاره کرده است. شرفی درباره مذهب مؤلف کتاب به دلیل نبود مدرک و سندی اظهارنظر نکرده است, تنها به دلیل برخی نقل قول های مؤلف از عالمی زیدی که شرفی آن را یکی از مشایخ مؤلف دانسته و دیگر یمنی بودن مؤلف, بتوان صنعانی را عالمی زیدی دانست. نوشتار حاضر بررسی این کتاب و ارتباط آن با اثر کمتر مورد توجه کهن زیدی در باب اعجاز قرآن به نام اثبات نبوةالنبی از عالم نامور زیدی ایرانی ابوالحسین احمد بن حسین بن هارون بطاحنی (متوفی 421ق) است.
نکته مد توجه محققان در حوزه تمدن اسلامی, اهمیت پذیرش زبان عربی به عنوان زبان نگارش آثار علمی در قرون میانه است. این مطلب باعث ایجاد ارتباط میان بخش های مختلف جهان اسلام بوده است. این ویژگی اهمیت دیگری نیز داشته و آن امکان تبادل فرهنگی و بهره گیری از متون علمی تألیف شده در هر نقطه از جهان اسلام از سوی عالمان دیگر مناطق بوده است, از این رو همان گونه که محققان نیز اشاره کرده اند گاهی برای یافتن نسخه ای مدوّن در شرق جهان اسلام باید به سراغ کتابخانه های غرب جهان اسلام رفت و بالعکس. از این گونه آثار, رساله الرسالة العسجدیة فی المعانی المؤیدیة است که در ضمن مجموعه 4372 آثار ادبی معرفی شده در فهرست نسخه های خطی کتابخانه جامعة التونسیه است که اینک در کتابخانه ملی تونس نگهداری می شود. این رساله که در 89 برگ است از صفحه 121 نسخه آغاز می شود و در صفحه 209 پایان یافته است. در صفحه عنوان رساله که دست خط های مختلفی در بر دارد نام رساله و مؤلف چنین یاد شده است: (الرسالة العسجدیة فی المعانی المؤیدیة, تألیف الشیخ الأجل الأوحد الأفضل لسان العرب و ترجمان الأدب عباس بن علی بن ابی عمرو الصنعانی رحمةالله تعالی رحمة واسعة بمنه و کرمه آمین). نام کاتب نسخه یا این که وی این متن را در کجا کتابت کرده نیامده, اما متن رساله به خط نسخ و متفاوت از خط کتابت شده در شمال آفریقاست و نشانگر آن است که نسخه در یمن کتابت شده است. در صفحه آخر نسخه (209) تاریخ فراغت از کتابت (صبح دوم ذی الحجه سال 991) یاد شده است. نبود هیچ اطلاعی درباره این کتاب و مؤلف آن, شرفی را برای یافتن هویت مؤلف و علت نام گذاری کتاب به رجوع به متن کتاب واداشته است. شرفی در بحث از تحلیل محتوای رساله, لقب المؤیَّد یا المؤیِّد را که در عنوان رساله ذکر شده, لقب فردی دانسته کتاب به او تقدیم شده است. اما این پرسش را که چرا مؤلف در عنوان, لفظ المعانی را قبل از المؤید آورده که به گمان شرفی لقب شخصی است که کتاب به او اهدا شده, پرسشی در پرده ابهام یاد کرده است (ص8).
صنعانی در آغاز کتاب علّتِ تألیف اثرش را چنین یاد کرده است: (ایراد لمع مما ذکره أهل العلم والأدب من الفرق بین السرقات والمارضات والتبدیلات والاحتذاءات والاستشهاد علی ذلک بملح من أشعار القدماء والمحدثین مع ایراد ما یوهم انه معارضة العلماء و اتباع ذلک بایراد فصوص من أمثلة أنواع البدیع من القرآن الکریم والشعر الفصیح لیکون ذلک قدوة للمستقری و اماماً للقاریء). آنچه صنعانی را به تألیف چنین کتابی با چنین موضوعی واداشته بحثی در این خصوص در مجلس علی بن حاتم یامی, امیر صلیحی بوده که در حضور او سخن از فنون بلاغت رفته بود و در اثنای بحث اشاره ای نیز به عبارت هایی شده بود که عده ای با بهره گیری از آیات قرآن برای معارضه با قرآن بیان کرده اند. صنعانی بعد از این مطلب, عبارت هایی به شعر و نثر در مدح علی بن حاتم یامی (ص24ـ33) نقل کرده است. اشاره صنعانی به علی بن حاتم یامی تنها اشاره ای است که می تواند به صراحت ما را در تعیین حدود زمانی حیات صنعانی کمک کند. علی بن حاتم یامی, امیر صیلحی حاکم بر صنعاء از 556/1160 تا 569/1174 بوده, اما منابعی که شرح حال او را آورده اند جملگی اشاره کرده اند که لقب او التوحید بوده و از المؤید به عنوان لقب او سخنی نگفته اند.
بحث دیگری که شرفی از طریق آن سعی کرده تا اطلاعی درباره هویت مؤلف کتاب بیابد منابع صنعانی در تألیف اثرش است. شرفی (ص ـ1311) این منابع را چنین یاد کرده است:
1. الوحید (بند19) که احتمالاً شرحی از صنعانی بر دیوان متنبی بوده است; 2. اثری از جاحظ که عنوان آن ذکر نشده و در آثار موجود و منتشر شده او نیز این عبارت یافت نشده است (بند88); 3. الوساطة بین المتنبی و خصومه از جرجانی (ص125); 4. النکت فی اعجاز القرآن از زمانی که صنعانی از این اثر به کرات و گاهی بدون اشاره به نام او نقل قول کرده است. همچنین منابعی که صنعانی در تألیف اثرش از آنها بهره برده, اما به نام آنها اشاره ای نکرده و این منابع عبارتند از: العمده ابن رشیق, العقد الفرید ابن عبدربه و تأویل مشکل القرآن ابن قتیبه. سوای این منابع مکتوب شرفی به یک منبع شفاهی نیز اشاره کرده و آن اقوالی از یکی از امامان زیدی مذهب است که صنعانی در چندین مورد از او با عنوان لبعض الائمة علیهم السلام یاد کرده است. اما آیا این عبارت ها از منبعی شفاهی نقل شده یا اثری مکتوب از عالمی زیدی مذهب ـ که صنعانی وقتی کتاب را به امیر صیلحی تقدیم کرده, از آوردن نام آن اجتناب کرده است ـ احتمالی است که شرفی به آن توجه نکرده است. به این پرسش در ادامه مقاله پاسخ داده خواهد شد. نکته جالبی که صنعانی در بخش معارضه با قرآن نقل کرده, عبارت هایی از ابن مقفع در معارضة القرآن است; همان گونه که در ادامه خواهیم گفت, این عبارت ها و نقل قول های نقل شده از یکی از ائمه ـ که درود خدا بر آنان باد ـ می تواند ما را به شناخت یکی از منابع مهم کتاب و این که اساساً این رساله شرحی بر آن کتاب است رهنمون شود.
مجموعه نسخه های خطی اهدایی مرحوم سید مشکوة به دانشگاه تهران بی هیچ تردیدی یکی از از ارزنده ترین مجموعه های خطی این کتابخانه است. دلیل آن نیز وجود نسخه های گاه منحصر به فرد در این مجموعه است که از آن تاریخ تاکنون, برخی از این آثار منتشر نیز شده اند. یکی از این نسخه ها اثری در اعجاز قرآن است که به دلیل افتادگی برگ نخست آن که نام کتاب و مؤلف در آن ذکر شده, عنوان نسخه و مؤلف آن مجهول مانده است. از این نسخه که اصل آن به شماره 937 مجموعه مشکاة در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود, تصویری در معهد المخطوطات العربیة قاهره به شماره 31 نسخه های تهیه شده از ایران در 104 برگ موجود است. زکریا سعید علی, استاد بلاغت و نقد ادبی در دانشکده دارالعلوم قاهره در راستای پژوهش های خود و تلاش برای یافتن نسخه های خطی در باب اعجاز قرآن به این نسخه برخورده و گزارشی از آن با عنوان مخطوط فرید فی اعجاز القرآن در مجله معهد المخطوطات العربیة, مجلد 41 (شماره اول محرم 1418/ مایو1997) منتشر کرده است. همان گونه که گفته شد به دلیل افتادگی برگی از این نسخه, هویت مؤلف و عنوان آن مجهول است, از این رو زکریا سعید علی تلاش کرده تا با بررسی محتوای نسخه بتواند حدود زمان تألیف یا مؤلف احتمالی آن را بیابد. آنچه از نسخه می توان دریافت چنین است:
1. زمان تألیف این رساله قرن چهارم است, چرا که مؤلف آن در جایی از کتاب اشاره کرده, اکنون که مشغول تألیف کتاب است حدود چهارصد سال از بعثت پیامبر می گذرد (ثم ابتعث الله النبی محمداً صلی الله علیه وآله و ختم به الرسالة و نحن من مبعثه علی نحو من أربعمائة عام). اشاره ای دیگر به همین حدود تألیف در جایی دیگر از نسخه نیز آمده است.
2. مؤلف در آغاز کتاب خود سخن از اسماعیلیه به میان آورده و از حمایت باطنیان از کسانی که طعن در اسلام می زنند سخن گفته و چنین نوشته است: (فکیف نظن ان معارضة القرآن لو کانت کان یخفی نقلها لاسیما فی زماننا هذا, والباطنیة قد اتسعت أحوالهم وکثر بذلهم الأموال علی الاستدعاء الی ما هم علیه من الجحد للتوحید و النبوات فلو وجدوا سبیلاً الی ذلک لحصوا بما لهم من طریق و تلید…) (برگ30). همچنین مؤلف این رساله علت تألیف رساله خود را طعن باطنیان در نبوت پیامبر ذکر کرده است و همان اتهامات رایج در قرون میانه به اسماعیلیه را تکرار کرده و از نخواندن نماز و نپرداختن زکات و حلال نمودن محرمات در نزد اسماعیلیه سخن گفته و عقیده آنها در باب نبوت پیامبر را چنین ذکر کرده است: (ان محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ انما کان له التأیید دون ما سواه من الوحی والارسال و نزول جبرائیل و یشیرون بالتأیید الی المزیة التی تحصل الکلام من تقدم فی صناعة وبرع فیها من شاعراً و طبیب او فقیه أو متکلم أو منجم و یسمون الشرایع نوامیس و یتوصلون الی جحدها أو ابطالها بادعاء أن لکل شیء منها باطناً اذا عرف سقط وجوب العمل به وینکرون البعث و النشور ویقولون معنی القیامة هو قیام محمد بن اسماعیل بن جعفر) (برگ2). این عبارت مؤیدی است بر گفته مادلونگ که گروهی از اسماعیلیه ایران, خاصه بخش اعظمی از پیروان نسفی به همان سنت اولیه اسماعیلیه اعتقاد به بازگشت محمد بن اسماعیل وفادار بوده اند و این گفته ها مؤیدی دیگر بر این ادعاست. در ادامه سخن از اسماعیلیه, مؤلف رساله به آثاری اشاره می کند که علما در رد اسماعیلیه نوشته اند و او خواننده را برای اطلاع بیشتر به این آثار ارجاع می دهد. مؤلف این رساله در اشاره به این آثار می نویسد: (ولولا أنه لیس غرضنا فی کتابنا هذا نقل أحوالهم ونشر فضائحهم و بسط مقابحهم لبینت من فساد عقائدهم و مساوی دفائنهم و ما بینه شیوخنا رحمهم الله من الاشراف و سائر العلماء فی کتبهم المصنفه من هتک اساریر استارهم و اذاعة اسرارهم, نحو ابی زید محمد بن عیسی بن محمد العلوی الحسینی1 و ابی جعفر بن قبة و ابی عبدالله بن رزام الکوفی و ابی محمد بن عبدک الجرجانی و غیرهم رحمهم الله ثم ذکرت ما فی رسالتهم الموسومة بالبلاغ السائغ و ربما سموها بالبلاغ الاکبر و الناموس الاعظم. لکنی احیل من اراد الوقوف علی باطنهم و اسرارهم الی هذه الکتب فانها مشهورة معروفة لمن ارادها).
با وجود این اشارات و شواهد, امکان شناخت هویت مؤلف یا نام رساله وجود ندارد و تنها نتیجه ای که زکریا سعید علی گفته آن است که مؤلف این رساله یکی از عالمان زیدی قرن چهارم است. زکریا سعید علی فهرست تفصیلی محتویات نسخه را آورده اما متوجه اهمیت برخی از مطالب کتاب که می تواند موجب شناسایی مؤلف کتاب گردد نشده است و آنان نقل قول هایی از ابن مقفع و ادعای وی در معارضه با قرآن است.2
بی شک پژوهش سترگ اسلام شناس نامدار ویلفرد مادلونگ درباره زیدیه به نام امام قاسم بن ابراهیم و معتقدات زیدیه (برلین 1965) هنوز کامل ترین و جامع ترین اثری است که در باب زیدیه منتشر شده و نه در حوزه خاورشناسی و نه تحقیقات مسلمانان هنوز اثری که قابل برابری با این کتاب باشد, تألیف نشده است.3 مادلونگ در همان پیش گفته در بحث از رساله الرد علی الزندیق اللعین ابن مقفع تألیف قاسم بن ابراهیم رسی (متوفی 246ق) به رساله ای از عالم زیدی المؤید بالله احمد بن حسین بن هارون بطاحنی (متوفی411ق) اشاره کرده که در آن نیز از رد ابن مقفع سخن رفته است.4 این رساله هارونی که در آن هنگام مادلونگ از نسخه خطی آن استفاده کرده, اثبات نبوة النبی نام دارد و حداقل سه نسخه از آن موجود است. کهن ترین نسخه در قاهره, دارالکتب کلام 1567 که در 551/1156 کتابت شده و دو نسخه دیگر یکی در واتیکان, نسخه های عربی, مجموعه 1019, برگ های 72ـ169, کتابت شده در 691/1292 و برلین, لندبرگ437, برگ های 2ـ32.5 این کتاب براساس همان نسخه کهن قاهره به کوشش خلیل احمد ابراهیم الحاج در قاهره و از سوی دارالتراث العربی 1399/1979 و بار دیگر در مکه بدون تاریخ به چاپ رسیده است. چاپ اخیر این کتاب به اهتمام عبدالکریم احمد جدبان (صعدة: مکتبة التراث الاسلامی, 1423/2003), همان چاپ خلیل احمد با برخی تصحیحات و تعلیقات از سوی جدبان است و در این چاپ از نسخه ای دیگر استفاده نشده است. کتاب هارونی گرچه اثبات نبوةالنبی نام دارد باید آن را اثری در اعجاز قرآن نیز دانست که به گونه ای کلامی به تبیین اعجاز قرآن و جنبه های مورد بحث آن پرداخته است. آنچه توجه مرا به هنگام مطالعه مقاله زکریا سعید علی به خود جلب کرد, یکی بودن عبارات نقل شده از نسخه مجهول المؤلف و عنوان مجموعه مشکاة با مطالب کتاب اثبات نبوةالنبی هارونی بود. مقایسه این عبارات و تصویر چند برگ از نسخه که زکریا سعید علی در مقاله خود تصویر آنها را به چاپ رسانده, جای هیچ تردیدی را باقی نمی گذارد که نسخه 937 مجموعه مرحوم مشکاة, نسخه ای دیگر از کتاب اثبات نبوة النبی هارونی است. برگ نخست رساله در نسخه تهران با افتادگی چند سطر, همان صفحه نخست متن چاپ شده است با تفاوت اندکی در کتابت برخی کلمات که نشان می دهد این نسخه از روی نسخه ای متفاوت از نسخه قاهره کتابت در 551 استنساخ شده است و جز این تفاوتی میان دو نسخه وجود ندارد.
کتابی که در آغاز مقاله معرفی کردیم (الرسالة العسجدیة فی المعانی المؤیدیة) که در چندین جای آن عبارتی از یکی از ائمه که درود خدای بر آنان باد, در آن نقل شده, در حقیقت شرحی بر کتاب اثبات نبوة النبی هارونی است. ژوزف فان اس که فضل تقدم در شناخت هویت این منبع به او باز می گردد در مقاله ای که در یادنامه مرحوم احسان عباس منتشر کرده, متذکر شده که این منبع که صنعانی دائماً مطالبی از او نقل می کند, منبعی شفاهی نبوده و اثری مکتوب و در حقیقت همان کتاب اثبات نبوة النبی ابوالحسین هارونی است. در ادامه فان اس, موارد تشابه کتاب الرسالة العسجدیة را که باید آن را شرحی بر کتاب اثبات نبوة النبی المؤید بالله دانست, آورده است.6

پي نوشت ها:

1. نام درست این عالم زیدی ابوزید عیسی بن محمد علوی حسینی است, همان گونه که در متن چاپ شده اثبات النبوة النبی نیز آمده است. ابونصر بحاری در سرسلسلة العلویة (نجف,1381/ 1962), ص63 نسب کامل این عالم بنام زیدی را چنین نوشته است: (ابوزید عیسی بن محمد بن احمد بن عیسی بن یحیی بن الحسین بن زید, عالم کبیر من علماء الزیدیة, فقیه, متکلم بالری (مات) سنة 326, لاعقب له). همچنین بنگرید به المجدی فی انساب الطالبیین, ص178. عمده شهرت ابوزید علوی به سبب نگارش کتاب الاشهاد است. از این کتاب وی نقل قول هایی در کتاب نقض کتاب الاشهاد نوشته ابن قبه در ضمن کتاب کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق (متوفی381ق) باقی مانده است. برای تفصیل مطلب بنگرید به سید حسین مدرسی طباطبائی, مکتب در فرایند تکامل: نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین, ترجمه هاشم ایزدپناه (نیوجرسی 1374), ص203, پاورقی1; معارف, دوره هفدهم, شماره1, فروردین ـ تیر 1379, ص125ـ 129 (حسین انصاری قمی, ابوزید علوی و کتاب او در رد امامیه).
2. مجلة معهد المخطوطات العربیة, المجلد41 الجزء الاول, محرم 1418/ مایو 1997, ص130ـ134 (زکریا سعید علی, مخطوط فرید فی اعجاز القرآن).
3. Wilferd Madelung, Der Imam al-Qasimibn Ibrahim und die Gloubenslehre der Zaidten, Berlin, 1965.
پس از مادلونگ, آثار بنیامین آبراهام اف, تازه ترین مقالات در تحقیق و بررسی عقاید قاسم بن ابراهیم رسی است. هرچند همان گونه که مادلونگ در نقد آثار آبراهام اف اشاره کرده, وی در فهم مطالب متعددی از کتاب مادلونگ ناموفق بوده و عملاً چیزی بر ادبیات این حوزه نیفزوده است. آثاری که آبراهام اف در باب زیدیه به چاپ رسانده, چنین است:
Binyamin Abrahamor, Anthropomorphism & Interpretation of the Qurصan in the The theology of al-Qasim ibn Ibrahim Kitab al-Mustarshid. Leiden: E. J. brill,
1996. xvii+152pp; idem, The Theological Epistles of al-Kasim ibn Ibrahim (in Hebrew); idem, Al-Kasim B. Ibrahimon The Proof of Godصs Existence (Kitab al-Dili al-Kabir), Leiden: E. J. brill, 1990, xiii+201pp, idem, "The Tabaristanisص question: edition and annotated translation of one of al-Kasim ibn Ibrahimصs epistles", Jerusalem Studies in Arabic and Islam, 11, 1988, pp. 16-54; idem, "Al-Kasim Ibn Ibrahimصs theory of the Imamate", Arabica, 34, 1987, pp.80-105; idem, "Al-Kasim Ibn Ibrahimصs argument from design", Oriens, 29-30, 1986, pp.259-284.
اثر ارزشمند ایمن فؤاد سید, تاریخ المذاهب الدینیة فی بلاد الیمن حتی نهایة القرن السادس الهجری (الدار المصریة اللبنانیة, قاهره, 1408/1988) با وجود اهمیتی که دارد نسبت به کار مادلونگ, اثری متوسط محسوب می گردد.
4. Der Imam al-Qasim, p.90, no.27.
5. G. Levi Della Vida, Elenco dei manoscritti arabi islamici della Biblioteca Vaticana (citta del Vaticano, 1935), p.118, no.1019, 2; W. Ahlwardt, Verzeichnis der arabischen Handschriften, IX, p.589f, no.10280, 3; GAS, I, 570.
6. J. van Ess, "Some fragments of the Muشaradat al-Qurصan attributed to Ibn al-Muqaffa", Wadad al-Qazi, ed., Studia Arabica et Islamica, Festschrift for Ihsan شAbbas on his sixtieth birthday, Beirut: American University of Beirut, 1981, pp.151-164.
برای شرح حال هارونی بنگرید به یحیی بن الحسین الشجری, سیرة الامام المؤید بالله احمد بن الحسین الهارونی, تحقیق صالح عبدالله احمد قربان (صنعاء, 1424/2003); الحاکم الجشمی, شرح عیون المسائل, ص376 (چاپ شده در فؤاد سید, فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة, تونس, 1974); حمید بن احمد المحلی, الحدائق الوردیة, ج2, ص122ـ164; عبدالاسلام عباس الوجیه,اعلام المؤلفین الزیدیه, ص100ـ103; حسین بن عبدالله العمری, مصادر التراث الیمنی فی المتحف البریطانی, ص142ـ144 (دمشق, 1400/1980); ابن اسفندیار, تاریخ طبرستان, ج1, ص98ـ101; معارف, دوره هفدهم, شماره2, مرداد ـ آبان 1379, ص141ـ142 (حسن انصاری قمی, وصیت جنید بغدادی و یادداشتی کوتاه درباره سیاسة المریدین).

مقالات مشابه

تنويع و تقسيم مباحث علوم قرآن

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهعلی‌اوسط باقری

آواشناسی ابن جزری در کتاب النشر فی القراءات العشر

نام نشریهتفسیر و زبان قرآن

نام نویسندهبهمن زندی, سیدحسین میر تقی

پايان نامه ها و كتاب شناسي قرآن و امام جواد(ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهادریس جعفرزاده

نقد کتاب «رویکردی نو به مطالعه قرآن»

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهسیدمصطفی احمد‌زاده

خاورشناسان قرائت پژوه و آثار آنان

نام نشریهقرائت‌پژوهی

نام نویسندهحسن رضا هفتادر